خاطرات یاسین
خاطرات یاسین

خاطرات یاسین

چهار شُبهه مهم وهابیت علیه حضرت زهرا(س)

7019208428504848330

پاسخ به چهار شُبهه مهم وهابیت علیه شهادت حضرت زهرا(س)

  • شبهه اول؛ حدیث «فاطمة بضعة منی» در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر شده است!
  • شبهه دوم؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س).
  • شبهه سوم؛ چرا علی(ع) نرفت درب منزل را باز کند؟
  • شبهه چهارم؛ اصلاً خانه‌‌های مدینه درب نداشتند؟!
  • نقل خاطره‌‌ای جالب و آموزنده

 

شبهه اول؛ شأن صدور حدیث «فاطمة بضعة منی»

وهابی‌‌ها شبهه‌‌ای ساخته‌‌اند مبنی بر اینکه حدیث «فاطمة بضعة منی» در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر  شده است!

توضیح: در کتاب «صحیح بخاری» حدیث ۳۱۱۰ آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) می‎‌‌خواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاح عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرموده‌‌‎اند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد ۶ کتاب «العصابة»، ص ۹۴ ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص ۱۷۰ کتاب «فاطمة الزهراء» نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!

ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.

ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

 

شبهه دوم؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)

علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می‌‌آورند که:شهادت حضرت زهرا(س) از سال ۱۳۷۴ شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.

اما پاسخ این شبهه:

اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابی‎ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی‎ها(!) ـ در کتاب جلد ۴ کتاب «منهاج السنة» ص ۲۲۰ نوشته است که: «کبس بیت فاطمه(س)» یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».

ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب «فرائد السمطین» آورده است که پیامبر(ص) فرموده‌‌اند: بعد از من می‎بینم که دخترم «مغمومة مغصوبة مقتولة» خواهد شد.

ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهیده است.

رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب «الملل والنحل» ص ۶۷ از «نظّام» نقل می‌‌کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.

خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در «میزان الاعتدال» و «لسان المیزان» نیز نوشته است.

 

شبهه سوم؛ چرا علی(ع) نرفت درب منزل را باز کند؟

شبهه دیگری مطرح می‌‌کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علی(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) درب منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.

پاسخ:

اولاً) «ابن عساکر» در جلد ۴۲ کتاب «تاریخ دمشق» ص ۴۷۰ آورده است که:

پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا أم السلمة قومی فافتحی له» یعنی: «ای أم سلمه! برخیز و در را باز کن».

ثانیاً) در جلد ۴۴ همین کتاب صفحه ۳۵ آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دقّ الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجه(س) فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».

ثالثاً) در جلد اول کتاب «احتجاج طبرسی» ص ۲۹۲ آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او(علی) باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!

رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب «منهاج السنة» نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.

خامساً) قرآن کریم در آیه ۲۷ سوره نور می‎‌‌فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستأنسوا» یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید.

و در جای دیگر می‎فرماید: «یا أیها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی إلا أن یؤذن لکم».

از سوی دیگر «سیوطی» در جلد ۵ کتاب «الدر المنثور» ص ۵۰ نوشته است که: «خانه زهرا خانه نبوت است». بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ می‎‌‌کنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل‎بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می‎شوند.

 

شبهه چهارم؛ اصلاً خانه های مدینه درب نداشتند؟!

شبهه دیگری مطرح می‌‌کنند که: اصلاً خانه‌‌های آن زمان مدینه درب نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت درب ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.

اما پاسخ:

اولاً) قرآن کریم در سوره نور می‎فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما می‎‌‌دهند ـ می‌‌توانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می‎زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.

ثانیاً) در کتاب «صحیح مسلم» ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد ۶ صفحه ۱۰۵ حدیث ۵۱۳۶ آمده است که پیغمبر اکرم(ص) دستور داده بودند که: «شب‎ها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را می‎بندند؟! آیا به پرده می‌‌گویند در؟!

ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب «الادب المفرد» صفحه ۲۷۲ نوشته است که: «روای می‌‌گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می‎گیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!

 

بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)

مناظره‎ای در «دبی» امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم.

صحیح بخاری(کتابی بسیار مهم و معتبر نزد اهل سنت) را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(ص) فرموده: فاطمه(س) پاره تن من است و هر کس او را بیازارد مرا آزرده؟

پاسخ داد قبول دارم.

گفتم: این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین(ابوبکر و عمر) غضبناک شد؟

گفت: نه این دروغ است و شیعه‌‌ها آن را درست کرده‌‌اند.

کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می‎کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!

سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می‎آورم.

شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه‎‌ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره‌‌‎ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب

دندان شکنی برایم بفرستید».

جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!».

آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد