خاطرات یاسین
خاطرات یاسین

خاطرات یاسین

یاسین :31 فروردین -مکان :باغ مادر92



کشته ی این فیگورتم مامانی.قربونت برم.



«منظره زیبای اطراف باغ.»




یاسین در بغل عمو امیر.



اینجا هم یاسین توبغل عمو حسابی ترسیده .ترسیده که عمو بذاردش تو آب.

یاسین و عرفان

1-عکسی دوستانه

آقا عرفان پسر دختر خاله مامان یاسین هستش که حدود یک سال از یاسین کوچکتره.




2-توی این عکس یه کم اوضاع عوض میشه .
یاسین و عرفان در رقابتی تنگاتنگ بر سر چهاپایه زور آزمایی میکنند.



3-رقابت بالا می گیرد



4-ادامه رقابت.........



5-یاسین و عرفان بعد از وساطت یکی از اعضای خانواده .قرار بر این میشه که یاسین روی صندلی و عرفان روی چهار پایه بشینن و بعد جاشونا عوض کنن.




6- اوضاع به حالت سابق برمی گرده.در این عکس یاسین ،عرفان را که روی سینی نشسته ،هل میده و لذت می بره.



7 - و در نهایت: یاسین در سینی نشسته و ذوق کرده.

فیلم

برای دیدن فیلم کوتاه مناظر زیبای کویر که مربوط به متن پایینی میشه روی آیکن زیر کلیک راست وگزینه «نمایش تصویر»را انتخاب کنید.نظر یادتون نره.


مناظری رویایی از کویر

اینجا مربوط میشه به بیابان های خور البته در مسیری  دیگر.اگه خوب نگاه کنید در کنار تپه های زیبای شن دریاچه ای کوچک ایجاد شده که البته این عکس یک بیستم ماجراست.یعنی مسیر آب خیلی طولانی تر از این حرفا بود.جالب بود که وقتی نسیم از روی آب بلند می شد بوی دریا به مشامت می رسید.واقعا جاتون خالی.


این هم عکسی از زمین های اطراف آب که اب روی آن بخار شده بود.



غروب زیبا در جاده خور وبیابانک - نوروز 92

این عکس زیبا  را که به نظر من میتونه یه پوستر خیلی قشنگ باشه خاله جان یاسین گرفته.دستش درد نکنه.

مکان: نرسیده به سه راهی جندق -بعد از نایین-در مسیر خور و بیابانک

امسال به لطف خدا اینقدر در شهر کویری خور و اطراف آن بارندگی زیاد بود که نه تنها تمام سدهای این شهر سیراب شد بلکه این چنین صحنه های فوق العاده زیبا نیز در صحراها به وجود آمد.دلم می خواست می تونستم یه روز کامل حداقل در اینجا حضور داشتم.

در کنار این آبها هم روی زمین صحنه قشنگی ایجاد شده بود ..............................


یاسین در صحرای سرسبز کویر مرکزی ایران - خور وبیابانک

یه روز که در ایام نوروز 92 به روستای زیبای مصر رفته بودیم در راه بازگشت در کنار حوض حاج محمود توقف کردیم.هوا خیلی سرد بود .اینجا که از یاسین عکس میگرفتم چون دوربینا چرخوندم و عمودی عکس گرفتم یاسین هم مثل دوربین سرشا چرخوند.بعد هم جاتون خالی با هیزم هایی که از صحرا جمع کردیم چای آویشن آتیشی درست کردیم.