خاطرات یاسین
خاطرات یاسین

خاطرات یاسین

یاسین در 29 شهریور 92





اینجا باغ مادر هستش.و این اقا پسر که با یاسین دوستای جون جونی هستن محمد مهدی پسر عمه یاسینه.مهدی که تازه از سفر شمال برگشته بود مقداری شن از لب ساحل برداشته بود و دیروز اورد باغ .و اگه صورت یاسین را خالخالی می بینین تعجب نکنین.چون دیروز کلی بازی کردن .نه تنها با شن بلکه بارها تو زمین کف باغ که تازه ابیاری شده بود کفشاشونا تو گلا غرق کردن.









این کیکا برای گل پسر پختم.



راستی فردا ساعت نه و نیم صبح مهد یاسین جشن داره.جشن اغاز سال تحصیلی.یه کم استرس دارم چون امسال خیلی سرم شلوغه.خودمم که از پس فردا کارم شروع میشه.

دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند



دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….


 

3 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :

 

5 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید :

 

7 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند

دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟

 

4 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

به راستی دنیا چند روز است ؟؟

آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟

خیر دوست عزیز  !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :

تصویر زیر از مکانی ست که به آن غصال خانه می گویند

و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غصالخانه  حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز

 

1 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید

در ادامه  شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :

 

2 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

می گویند اسم این اتاق کوچک قبر است و خیلی تاریک است

بعد دهنه قبر یا همان اتاق کوچک را می بنند

 

6 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

چقدر دنیا خوب بود لذت داشت !! ولی این اتاق بسیار تاریک است

گفته می شود اتفاقاتی در آن اتاق تاریک می افتد مثلا نسبت به کارهایی که در دنیا انجام داده اید بازخواست می شوید

شرمنده که از اینجا به بعد تصویر ندارم تا تصویری برایتان توضیح دهم

حضرت محمد (ص)  شب اول قبر را سخت ترین شب می داند

امام صادق (ع) می فرماید در این شب است که دو فرشته نکیر و منکر قبر نزد شما می آیند و در مورد اعمال تان در دنیا از شما سوال می کنند

من وشما چه جوابی به آنها می دهیم ؟؟؟

واقعا چه جوابی؟؟

مگه نه؟؟؟

دیگه از کلیپس گذشته برخی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستند.


**************************************************************************

 
شما دخترایی که خودتونو در حد زغال برنزه میکنین

تو رو خدا ساپورت قرمز نپوشین.

شبیه انبر دست میشین…:))):)))

 

تقدیم به خواهران و برادران گرامی


چرا باید از مذهب تحقیق کنیم؟

آیا تحقیق در باره مذهب ضروری است؟ چرا باید مسلمانان در مذهب خود تحقیق کنند؟ مگر همه ما مسلمان نیستم و همه مسلمانان در صراط مستقیم الهی نیستند و به بهشت نخواهند رفت؟

در این بخش به این سؤال پاسخ داده خواهد شد.

بشارت خداوند به بندگانی که بهترین راه را انتخاب می‌کنند

در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که لزوم تحقیق و تفحص در عقیده را برای مسلمانان گوشزد می‌کند که ما به جهت اختصار به یک آیه اشاره می‌کنیم.

خداوند رحمن و رحیم در قرآن کریم می‌فرماید:

{فَبَشِّرْ عِبَادِی الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الاَلْبَابِ}. الزمر: 17 18

بنابراین بندگان مرا بشارت ده، کسانی که سخنان را می‌شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می‌کنند، آنها کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند.

لزوم تحقیق در مذهب، در روایات:

در روایات شیعه و سنی نیز بر این مطلب تأکید شده است که هر مسلمانی باید در عقیده خود تحقیق کرده و بهترین راه و مذهب را بیابند و بر اساس آن زندگی نمایند که ما به یک روایت بسنده می‌کنیم:

حدیث افتراق امت به 73 فرقه

حدیث افتراق امت، از احادیث متواتری است که شیعه و سنی آن را در کتاب‌های خود با سندهای صحیح نقل کرده‌اند؛ از جمله ترمذی در سنن خود آورده است که پیامبر (ص) فرمودند:

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ فِرْقَةً....

قَالَ أَبُو عِیسَى: هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ غَرِیبٌ مُفَسَّرٌ.

سنن الترمذی: ج4، ص134 ح 2778.

وصحّحه الحاکم المستدرک: ج 1 ص 6

امت من به هفتاد سه فرقه تقسیم خواهد شد.

ترمذی از علمای بزرگ اهل سنت بعد از نقل حدیث می نویسد: سند روایت حسن (معتبر) است و حاکم نیشابوری هم بر صحت روایت شهادت می دهد.

و یا در روایت دیگری میفرماید:

وَتَفْتَرِقُ أُمَّتِی عَلَى ثَلَاثٍ وَسَبْعِینَ مِلَّةً کُلُّهُمْ فِی النَّارِ إِلَّا مِلَّةً وَاحِدَةً.

سنن الترمذی: ج 4 ص 135 ح 2779.

امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهد شد که تمام آنها اهل آتش جهنم هستند بجز یک فرقه.

از این رو، بر ما لازم است راجع به مذهب صحیح و فرقه ناجیه در کلام رسول الله صلی الله علیه واله وسلم بحث و تحقیق بکنیم تا بتوانیم بهترین فرقه را انتخاب کرده و از آن پیروی کنیم.

أدله شیعه بر فرقه ناجیه بودن خود

تمام مذاهب اسلامی، ادعا کرده‌اند که آن‌ها فرقه ناجیه هستند و دیگران فرقه باطل. اما در این میان تنها مذهبی که برای اثبات ادعای خود از قرآن و سنت؛ حتی از کتاب‌های مخالفان خود دلیل و مدرک معتبر دارد، مذهب امامیه اثنی عشریه است. هر چند که این ادله بسیار گسترده است؛ اما به دلیل اختصار تنها به چند دلیل بسنده می‌کنیم:

من مات بلا إمام مات میتة جاهلیة (هر کس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است)

در صحیح مسلم از کتابهای معتبر دست اول اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود:

وَمَنْ مَاتَ وَلَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً.

 صحیح مسلم: ج 6 ص 22 ح 4686.

هرکس بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلی مرده است.

واحمد بن حبنل در مسند خود می‌نویسد:

 من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة.

مسند أحمد ج 4 96.

هرکس بدون امام بمیرد به مرگ جاهلی مرده است.

تنها مذهبی که بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله امام زمان خود را می‌شناسد و همواره بیعت یک امام مشخص را بر گردن داشته، مذهب اثنی عشریه است؛ اما سایر مذاهب این چنین نیستند.

خلفائی اثناعشر (جانشینان پیامبر صلی الله علیه واله وسلم دوازده نفر هستند)

شیعه و سنی با سندهای صحیح و متواتر نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله بارها تأکید کرده‌اند که جانشینان من تا قیامت تنها دوازده نفر خواهند بود؛ چنانچه مسلم در صحیح خود آورده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

إِنَّ هَذَا الأَمْرَ لاَ یَنْقَضِی حَتَّى یَمْضِیَ فِیهِمُ اثْنَا عَشَرَ خَلِیفَةً.

 صحیح مسلم، ج6، ص3، ح4598.

این امر (اسلام) منقضی نمی‌شود تا اینکه دوازده خلیفه در بین آنها بگذرد (حکومت کند).

طبق این روایت، خلفای واقعی رسول خدا صلی الله علیه وآله تا زمانی که اسلام هست، تنها دوازده نفر خواهند بود.

به غیر از مذهب حقه اثنی عشریه، هیچ مذهب دیگری نتوانسته‌اند، این روایت را بر مذهب خود تطبیق دهند. تعدادی از علمای اهل سنت قاطعانه تصریح کرده‌اند که نتوانسته‌اند معنای این روایت را بفهمند و هیچ یک از علمای اهل سنت نیز معنای دقیق و قاطعی برای آن ذکر نکرده است؛ از جمله ابن حجر عسقلانی به نقل از ابن جوزی می‌نویسد:

قد أطلت البحث عنه، وتطلّبت مظانّه، وسألت عنه، فما رأیت أحدا وقع على المقصود به.

فتح الباری ج 13 ص 181.

در باره این روایت تحقیق زیادی کردم و تمام احتمالات را ملاحظه کرده و از دیگران سؤال کردم؛ اما هیچ کسی را نیافتم که معنای قطعی این روایت را متوجه شده باشد.

تنها مذهب شیعه است که می‌تواند این روایت را بر باورهای خود تطبیق دهد.

خلافت حضرت علی (ع) از کتب اهل سنت

پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تنها مذهبی هستند که برای اثبات حقانیت مذهب خود، از قرآن، سنت، عقل و اجماع دلیل قطعی دارند که ما به اختصار به چند دلیل اشاره می‌کنیم:

ولایة علی بن أبی طالب در قرآن

آیات فروانی در قرآن کریم وجود دارد که به صورت مستقیم و غیر مستقیم می‌توان به آن‌ها برای اثبات ولایت و امامت امیرمؤمنان علیه السلام استناد کرد؛ از جمله:

آیه ولایت

{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُمْ رَ کِعُونَ}.

المائدة: 55.

سرپرست و صاحب امر شما، تنها خدا، پیامبر او و کسانى هستند که ایمان آورده اند؛ همانها که نماز را بر پا مىدارند، و در حال رکوع، زکات مى دهند.

طبری در تفسیر خود به نقل از مجاهد نوشته است:

{إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ} الآیة. نزلت فی علی بن أبی طالب تصدق وهو راکع.

تفسیر الطبری ج 6 ص 390

این آیه در باره علی بن أبی طالب علیه السلام نازل شده است و او در حال رکوع صدقه داده است.

همچنبن ابن أبی حاتم در تفسیر خود از عتبة بن أبی حکیم همین مطلب را نقل کرده است:

تفسیر ابن أبی حاتم ج 4 ص1162.

ابن تیمیه در باره تفسیر طبری و تفسیر ابن أبی حاتم گفته:

تفاسیرهم متضمّنة للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر.

منهاج السنة، ج7، ص179.

تفسیر طبری و ابن ابی حاتم از تفاسیری است که روایات نقل شده در آن‌ها، در تفسیر قرآن قابل اعتماد هستند.

آلوسی در باره شأن نزول این آیه گفته است:

وغالب الأخباریّین على أنّ هذه الآیة نزلت فی‌علی‌کرّم اللّه‌وجهه.

روح المعانی، ج6، ص167.

اکثر صاحبان روایت، بر این باور هستند که این آیه در باره علی کرم الله وجهه نازل شده است.

و همچنین گفته است:

والآیة عند معظم المحدثین نزلت فی علی.

روح المعانی، ج6، ص186.

از دیدگاه بیشتر محدثین، این آیه در باره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.

آیه ابلاغ

{یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ} المائدة: 67.

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است، به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن؛ و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى. خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، حفظ مى کند.

ابن أبی حاتم در تفسیر خود از ابو سعید خدری نقل کرده است:

نزلت هذه الآیة... فی علی بن أبی طالب.

تفسیر ابن أبی حاتم، ج 4 ص1172.

این آیه در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.

آلوسی در تفسیر خود می‌نویسد:

روی ابن مردویه عن ابن مسعود قال کنا نقرأ على عهد رسول الله (ص): بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیّاً ولیُّ المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.

روح المعانی، ج6، ص193

ابن مردویه از ابن مسعود نقل می‌کند که ما در زمان رسول الله صلی الله علیه واله وسلم این آیه را اینگونه می‌خواندیم: آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی ولی مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.

و سیوطی این روایت را این چنین نقل کرده است:

بَلِّغْ مَا اُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ إنّ علیاً مَولَی المؤمنین وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ.

الدر المنثور ج2ص298 و فتح القدیر ج 2 ص60 والمنار: ج 6ص463.

آنچه از طرف پروردگارت برتو نازل شده است که «علی مولای مومنین است» را به طور کامل (به مردم) ابلاغ کن، و اگر چنین نکنى، رسالت او را انجام نداده اى.

آیه اکمال دین

{أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً}.

المائدة: 3

امروز، دین شما را برایتان کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم.

خطیب بغدادی با سند معتبر نقل کرده است که این آیه بعد از معرفی امیرمؤمنان علیه السلام در غدیر خم، نازل شده است:

وَهُوَ یَوْمُ غَدِیرِ خُمٍّ لَمَّا أَخَذَ النَّبِیُّ ﴿ص﴾ بِیَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، فَقَالَ: " أَلَسْتُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ؟ "، قَالُوا: بَلَى یا رَسُولَ اللَّهِ، قَالَ: " مَنْ کُنْتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ "، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ: بَخٍ بَخٍ لَکَ یَابْنَ أَبِی طَالِبٍ أَصْبَحْتَ مَوْلایَ وَمَوْلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَأَنْزَلَ اللَّهُ: {الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ}.

تاریخ بغداد ج8 ص284

روز غدیر خم، زمانی که پیامبر دست علی بن ابی طالب را گرفت، سپس فرمود: آیا من سرپرست مومنان نیستم؟ گفتند: بله ای رسول خدا! فرمود: هرکس که من مولای او هستم پس علی مولای اوست. پس از آن، عمر بن خطاب گفت: تبریک تبریک بر تو ای فرزند ابی طالب ؛ زیرا از این پس تو مولای من و مولای کل مسلمانان هستی، سپس این آیه نازل شد: امروز، دین شما را برایتان کامل کردم.

ابن کثیر نقل کرده است که عمر خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام گفت:

أصبحت الیوم ولی کل مؤمن.

البدایة والنهایة ج 7 ص350.

تو از این پس، سرپرست تمام موم--نان شدی.

ولایت علی بن ابی طالب درسنت

حدیث ولایت

علمای اهل سنت با سندهای صحیح نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

إنّ علیّا منّی وأنا منه وهو ولیّ کلّ مؤمن بعدی.

به راستی علی از من است و من از او هستم و او سرپرست همه مؤمنان، پس از من است.

حاکم نیشابوری پس از نقل این روایت گفته:

صحیح على شرط مسلم.

این روایت صحیح است و شرایط صحیح مسلم را دارد.

المستدرک ج 3 ص 110.

شمس الدین ذهبی نیز در تلخیص المستدرک این روایت را «صحیح» دانسته است.

محمد ناصر الدین البانی نیز در باره این روایت گفته:

صحّحه الحاکم الذهبی وهو کما قالا.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده‌اند. این روایت، صحیح است همان‌گونه است که حاکم و ذهبی گفته‌اند.

السلسلة الصحیحة، ج5، ص222.

دلالت کلمه ولی بر خلافت

برای فهم دقیق معنای کلمه «ولی» باید به سراغ کلمات خلفای اهل سنت در صدر اسلام برویم که آن‌ها از این معنا چه فهمیده است. ابن کثیر در البدایه والنهایه گفته است:

قال ابوبکر: قد وُلِّیتُ أمرکم ولست بخیرکم. إسناد صحیح.

 البدایة والنهایة ج 6 ص 333.

ابوبکر (در نخستین سخنرانی خود بعد از خلافت) گفت: من حاکم شما شدم؛ و حال آن که از شما بهتر نیستم.

مسلم در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب گفت:

فلمّا توفّی رسول اللّه قال أبو بکر: أنا ولیّ رسول اللّه (ص)... ثُمَّ تُوُفِّیَ أَبُو بَکْر وَأَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَوَلِیُّ أَبِی بَکْر.

مسلم ج5 ص 152 ح 4468.

زمانی که رسول خدا وفات کرد ابوبکر گفت: من جانشین رسول خدا هستم.... بعد ابوبکر فوت کرد من جانشین رسول خدا و جانشین ابوبکر شدم.

روشن است که نمی‌توان معنای کلمه «ولی» را در این روایات به معنای «دوست»، «ناصر» و... گرفت؛ بلکه تنها می‌توان به معنای حاکم، خلیفه، سرپرست گرفت؛ زیرا اگر به معنای دوست باشد، این معنا استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر گفته‌اند که تا رسول خدا زنده بود، ما با شما دوست نبودیم و الآن دوست شده‌ایم.

حدیث الخلافة

ابن أبی عاصم در کتاب السنۀ می‌نویسد که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

وأنت خلیفتی فی کلّ مؤمن من بعدی

تو پس از من، جانشین من در میان همه مؤمنان هستی

البانی در باره سند این روایت گفته:

إسناده حسن.

سند این روایت «حسن» است

کتاب السنة لابن أبی عاصم، ص551.

حاکم نیشابوری این روایت را این چنین نقل کرد است که رسول خدا صلی الله علیه وآله خطاب به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود:

إِنَّهُ لا یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلا وَأَنْتَ خَلِیفَتِی.

شایسته نیست که من از میان مردم بروم؛ مگر این که شما جانشین من باشی.

المستدرک ج3 ص133.

البانی وهابی در باره سند این روایت می‌گوید:

صحّحه الحاکم والذهبی وهو کما قالا.

السلسلة الصحیحة ج 5 ص222.

این روایت را حاکم و ذهبی تصحیح کرده است و این روایت صحیح است، همان‌گونه حاکم و ذهبی گفته‌اند.

حدیث امامت

ابونعیم اصفهانی با سند معتبر در کتاب معرفۀ الصحابه نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

انْتَهَیْتُ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى السِّدْرَةِ الْمُنْتَهَى، فَأُوحِیَ إِلَیَّ فِی عَلِیٍّ بِثَلاثٍ: «أَنَّهُ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ، وَسَیِّدُ الْمُسْلِمِینَ، وَقَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ».

معرفة الصحابة، ج 3 ص 1587،

هنگامی که در شب معراج به سدرة المنتهی رسیدم، خداوند به من در باره علی (ع) سه چیز وحی کرد:

به راستی که او پیشوای پرهیزگاران، سردار مسلمانان و جلودار روسفیدان به سوی بهشت سرشار از نعمت خداوند است.

این روایت معتبر است ؛ چنانچه حاکم نیشابوری گفته است:

صحیح الاسناد.

المستدرک ج3 ص138.

سند این روایت صحیح است.

ادله اهل سنت بر خلافت ابوبکر

اثبات ولایت امیرمؤمنان علیه السلام از کتاب‌های اهل سنت، هدف اصلی ما بود؛ اما این کار زمانی کامل می‌شود که بطلان خلافت خلفای سه گانه نیز از کتاب‌های اهل سنت ثابت شود. در این بخش به این مهم خواهیم پرداخت.

آیا نصی و حدیثی در خلافت ابوبکر وارد شده؟

با قاطعیت تحدی می‌کنیم که هیچ دلیلی از قرآن و سنت صحیح رسول خدا صلی الله علیه وآله؛ حتی از کتاب‌های اهل سنت برای مشروعیت خلافت ابوبکر، عمر و عثمان وجود ندارد؛ چنانچه در صحیح بخاری آمده است که عمر بن خطاب در زمان احتضارش گفت:

إِنْ أَسْتَخْلِفْ فَقَدْ اسْتَخْلَفَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی أَبُو بَکْرٍ وَإِنْ أَتْرُکْ فَقَدْ تَرَکَ مَنْ هُوَ خَیْرٌ مِنِّی رَسُولُ اللَّهِ (ص).

صحیح البخاری، ج8، ص126، ح 7218.

اگر جانشین انتخاب کنم کاری کرده ام که کسی که از من بهتر بود یعنی ابو بکر انجام داده است. واگر ترک کنم به درستی کاری کردم که کسی که بهتر از من بود یعنی رسول خدا صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ترک کرده نموده است.

تفتازانی از بزرگترین دانشمندان علم کلام اهل سنت تصریح کرده است:

والنص منتف فی حق أبی بکر.

شرح المقاصد، ج5، ص255.

هیچ نصی (دلیل قرآنی و روائی) در باره خلافت ابوبکر وجود ندارد.

آیا اجماع بر خلافت ابوبکر منعقد شده؟

علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که نصی برای اثبات خلافت ابوبکر نیست، به اجماع پناه برده‌اند و ادعا نموده‌اند که صحابه با اجماع او را انتخاب کرده‌اند؛ در حالی این که ادعا نیز با صحیح‌ترین روایات اهل سنت سازگار نیست؛ چنانچه بخاری در صحیح خود نقل کرده است که عمر بن خطاب سخنرانی کرد و گفت:

کَانَتْ بَیْعَةُ أَبِی بَکْرٍ فَلْتَةً... وَلَکِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا.

وَلَیْسَ فیکم من تُقْطَعُ الْأَعْنَاقُ إلیه مِثْلُ أبی بَکْرٍ من بَایَعَ رَجُلًا من غَیْرِ مَشُورَةٍ من الْمُسْلِمِینَ فلا یتابع هو ولا الذی تابعه تَغِرَّةً أَنْ یُقْتَلَا.

صحیح البخارى، ج 8، ص26، ح6830.

مبادا کسی در میان شما باشد که همانند ابوبکر که کسانی به سوی او تمایل پیدا کنند؛ اگر با کسی بدون مشورت با مسلمانان بیعت شود، از او پیروی نمی‌شود؛ زیرا هم کسی که با او بیعت شده و هم کسی که بیعت کرده‌اند، خود را در معرض کشتن قرار می‌دهند.

قرطبی از بزرگترین مفسران اهل سنت تصریح کرده است که عمر به تنهایی ابوبکر را انتخاب کرد و هیچ اجماعی در کار نبوده است:

فإن عقدها واحد من أهل الحلّ والعقد فذلک ثابت... ودلیلنا: أنّ عمر – رض - عقد البیعة لأبی بکر ولم ینکر أحد من الصحابة ذلک.

تفسیر القرطبی ج 1 ص 269.

اگر خلافت توسط یکی از اهل حلّ و عقد شکل گرفت خلافت ثابت می‌گردد.... دلیل ما برای این مدعا این است که: عمر به تنهایی برای ابوبکر بیعت گرفت و هیچکدام از صحابه منکر نشدند.

همچنین بخاری در صحیح خود از زبان عمر بن خطاب نقل کرده است که تمام انصار و نیز علی بن أبی طالب علیه السلام، زبیر بن عوام و تمام طرفداران آن‌ها با خلافت ابوبکر مخالف بودند:

أَنَّ الأَنْصَارَ خَالَفُونَا وَاجْتَمَعُوا بِأَسْرِهِمْ فِی سَقِیفَةِ بَنِی سَاعِدَةَ، وَخَالَفَ عَنَّا عَلِیٌّ وَالزُّبَیْرُ وَمَنْ مَعَهُمَا...

صحیح البخارى ج 8 ص 26 ح 6830

تمامی انصار با ما مخالفت کردند و در سقیفه بنی ساعده جمع شدند، و نیز علی (علیه السلام) و زبیر و کسانی که همراه آن‌ها بودند، با ما مخالفت کردند.

و ابن تیمیه،‌ در منهاج السنۀ می‌نویسد:

وکان أکثر بنی عبد مناف ـ من بنی أمیة وبنی هاشم وغیرهم ـ لهم میل قوی إلى علیّ بن أبی طالب یختارون ولایته.

منهاج السنة ج 7 ص 47.

بیشتر بنی عبد مناف ـ از بنی امیه و بنی هاشم و سایر قبایل ـ علاقه فراوانی داشتند که خلافت علی بن ابی طالب را بپذرند.

و طبری و ابن أثیر در تاریخ شان نقل کرده‌اند که تمام انصار و یا بعضی از آن‌ها گفتند که ما تنها با علی بن أبی طالب علیه السلام بیعت می‌کنیم:

فقالت الأنصار أو بعض الأنصار: لا نبایع إلاّ علیّاً.

الکامل ج 2، ص 325 وتاریخ الطبری ج 2 ص 443.

و در بخاری به نقل از عائشه آمده است که حضرت زهرا و امیرمؤمنان علیهما السلام تا شش ماه با ابوبکر بیعت نکردند:

عن عائشة:... وَعَاشَتْ ]فَاطِمَةُ[ بَعْدَ النَّبِیِّ (ص) سِتَّةَ أَشْهُر... وَلَمْ یَکُنْ علی یُبَایِعُ تِلْکَ الأَشْهُرَ.

صحیح البخارى ج 5 ص82 ح 4240 و ح 4241

(حضرت زهرا سلام الله علیها) بعد از پیامبر صلی الله علیه واله وسلم شش ماه زنده بود... و علی در این مدت هرگز با او (ابوبکر) بیعت نکرد.

و ابن حزم اندلسی در باره اجماعی که علی بن أبی طالب علیه السلام آن را قبول نداشته باشد، گفته است:

ولعنة اللّه على کلّ إجماع یخرج عنه على بن أبى طالب ومن بحضرته من الصحابة.

المحلى ج 9 ص 345.

لعنت خداوند بر هر اجماعی که علی بن ابی طالب علیه السلام و اصحابی که در محضرش هستند در آن جمع حضور نداشته باشند.

آیا در خلافت ابوبکر دموکراسی حاکم بود وبه زور متوسل نشدند؟

بخاری در صحیح خود به نقل از عائشه می‌نویسد که عمر بن خطاب در زمان انتخاب ابوبکر مردم را می‌ترساند و در میان مردم نفاق وجود داشت:

خَوَّفَ عُمَرُ النَّاسَ وَإِنَّ فِیهِمْ لَنِفَاقًا.

صحیح بخاری، ج4، ص195، ح 3669.

و طبری در تاریخ خود می‌نویسد که عمر بن خطاب پس به خلافت رسیدن ابوبکر می‌گفت:

ما هو إلاّ أن رأیت أسلم، فأیقنت بالنصر.

تاریخ الطبری ج 2 ص 458.

هنگامی که قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزى پیدا کردم.

قبیله اسلم همان قبیله چماق به دست می باشد که از مردم به زور برای خلیفه بیعت می گرفت.

آیا نماز ابوبکر به جای پیامبر دلیل بر خلافت اوست؟

علمای اهل سنت وقتی دیده‌اند که دست شان از دلیل و نص خالی است، به قضیه نماز خواندن ابوبکر در زمان بیماری رسول خدا صلی الله علیه وآله استناد کرده‌اند و می‌گویند که اگر او شایستگی خلافت دنیوی را نداشت، رسول خدا صلی الله علیه وآله او را به امامت نماز که امامت اخروی است نمی‌گماشت؛ در حالی که طبق روایت صحیح بخاری هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فهمید که ابوبکر به مسجد رفته تا امامت جماعت را به عهده گرفته است، برای این که برای او طرفدارانش دستاویزی برای آینده نشود، به مسجد رفت و ابوبکر را کنار زد و ابوبکر کناری ایستاد و تنها مکبر بود و با صدای بلند تکبیر می‌گفت:

وَأَبُو بَکْر یُسْمِعُ النَّاسَ التَّکْبِیرَ.

صحیح البخاری ج 1 ص 174 ح 712.

ابوبکر صداى تکبیر را به مردم مى رساند.

همچنین در کتاب‌های اهل سنت آمده است که تعدادی از صحابه در زمان رسول خدا صلی الله علیه وآله به دستور آن حضرت امام جماعت بوده‌اند. ابی داود در سنن خود می‌نویسد:

اسْتَخْلَفَ ابْنَ أُمِّ مَکْتُومٍ یَؤُمُّ النَّاسَ وَهُوَ أَعْمَى.

سنن أبی داود ج 1 ص 143 ح 595.

پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم ابن امّ مکتوم را که شخصی نابینا بود به امامت مردم در نماز برگزیدند.

حتی علمای اهل سنت تصریح کرده‌اند که خود رسول خدا صلی الله علیه وآله پشت سر عبد الرحمن بن عوف نماز خوانده است:

النبی (ص) صَلَّى خَلْفَ عبد الرحمن بن عَوْفٍ.

مصنف ابن أبی شیبة ج 2 ص 119 ح 7170.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم پشت سر عبدالرحمن بن عوف نماز خواند.

پس اگر نماز گذاردن کسی به جای پیامبر (ص) دلیل بر خلافت اوست، چرا عبد الله بن ام مکتوم و یا عبد الرحمن بن عوف جانشین پیامبر (ص) نشدند؟

از این گذشته، علمای اهل سنت نقل کرده‌اند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

من أصل الدین الصلاة خلف کل بر وفاجر.

سنن الدارقطنی ج 2 ص 44 ح 1747.

جواز نماز خواندن پشت سر هر نیک و بدکاری، از اصل دین است.

خلافت عمر بن خطاب

پیش از این خواندیم که علمای اهل سنت برای اثبات مشروعیت خلافت ابوبکر، به اجماع استدلال کرده‌اند، حال سؤال این است که اگر مبنای خلافت با شورا و اجماع صحابه است،چرا عمر توسط ابوبکر نصب شد، چرا برای انتخاب او نیز شورا تشکیل نشد؟

ابن أثیر در اسد الغابه می‌نویسد که ابوبکر گفت:

إنی استخلفت علیکم بعدی عمر بن الخطاب، فاسمعوا له وأَطیعوا

أسد الغابة ج 4 ص 180، نشر: دار إحیاء التراث العربی بیروت

ابوبکر گفت: من بعد از خودم بر شما عمر بن خطاب را جانشین قرار دادم، حرف شنو و مطیع او باشید.

و ابن حبان در کتاب الثقات می‌نویسد که ابوبکر در هنگام انتخاب عمر گفت:

اللهم ولیته بغیر أمر نبیک.

الثقات ج 2 ص 193

خدایا من عمر را بدون اجازه پیامبرت، ولی امر مسلمان‌ها قرار دادم

هنگامی که ابوبکر، عمر بن خطاب را انتخاب کرد، صحابه به شدت اعتراض کردند؛ چنانچه ابن أبی شیبه می‌نویسد:

أن أبا بکر حین حضره الموت أرسل إلى عمر یستخلفه فقال الناس: تستخلف علینا فظاً غلیظاً، ولو قد ولینا کان أفظ وأغلظ، فما تقول لربک إذا لقیته وقد استخلفت علینا عمر.

المصنف ج 8 ص 574.

وقتی ابوبکر در حال احتضار قرار گرفت، کسی را به دنبال عمر فرستاد تا او را جانشین خود کند، مردم گفتند: کسی را بر ما مسلط می‌کنی که خشن و بد اخلاق است، اگر او حکومت را به دست گیرد، سخت‌گیرتر و خشن‌تر خواهد شد، جواب خدا را چه خواهی داد که عمر را بر ما مسلط می‌کنی؟

سند این روایت صحیح و تمام روات آن ثقه هستند:

وکیع بن الجراح: ثقة.

 تقریب التهذیب ج 2 ص 283.

إسماعیل بن أبی خالد: ثقة.

 تقریب التهذیب ج 1 ص 93.

 زُبید بن الحارث: ثقة، ثقة.

 تهذیب التهذیب ج 3 ص 268.

همچنبن ابن سعد به نقل از عائشه می‌نویسد که علی بن أبی طالب علیه السلام و طلحه نیز اعتراض کردند:

لما حضرت أبا بکر المتوفی استخلف عمر فدخل علیه علی وطلحة فقالا من استخلفت قال عمر قالا فماذا أنت قائل لربک قال بالله تعرفانی لأنا أعلم بالله وبعمر منکما.

الطبقات الکبری ج 3 ص 196.

وقتی زمان مرگ ابو بکر فرا رسید، عمر را به جانشینی خویش انتخاب کرد ؛ پس علی و طلحه به نزد او آمده و گفتند: چه کسی را انتخاب کرده ای؟ پاسخ داد عمر را! گفتند: با این کار، پاسخ پروردگارت را چه خواهی داد؟ ابوبکر گفت: خدا را به من میشناسانید؟ من به خدا و به عمر از شما دانا تر هستم.

سند این روایت نیز صحیح است:

الضحاک بن مخلد. وثقه ابن معین والعجلی.

تهذیب التهذیب ج 4 ص 397.

عبید الله بن أبی زیاد: وثقه العجلی. والحاکم.

تهذیب التهذیب ج 7 ص 14.

یوسف بن ماهک: وثقه ابن معین والنسائی.

تهذیب التهذیب ج 11 ص371.

حتی ابن تیمیه حرانی نیز اعتراف کرده است که صحابه معترض بوده‌اند:

وقد تکلّموا مع الصدیق فی ولایة عمر وقالوا ماذا تقول لربک وقد ولیت علینا فظا غلیظا؟ فقال: أبالله تخوفونی!.

منهاج السنّة ج 6 ص 155.

صحابه با ابوبکر در باره جانشینی عمر با او صحبت (اعتراض) کردند و گفتند: چرا یک فرد خشن و تند را بر خلافت برگزیده ای؟ فردا جواب خدا را چه خواهى داد؟ ابوبکر گفت: من را از خدا میترسانید؟!

شورای 6 نفره خلافت عثمان توسط مردم انتخاب شدند یا توسط شخص عمر

اهل سنت برای اثبات مشروعیت خلافت عثمان به انتخاب او توسط شورای شش نفره استناد کرده‌اند. برای ابطال این قضیه نیز دلایل متعددی وجود دارد؛ از جمله:

عمر بن خطاب معتقد به شوری نبود!

در کتاب‌های اهل سنت روایات وجود دارد که ثابت می‌کند خلیفه دوم به شورا اعتقاد نداشته است و تصریح می‌کرد که اگر اشخاصی زنده بودند، آن‌ها را خودش انتخاب می‌کرد نه این که انتخاب را به شورا واگذار کند؛ از جمله عبارات ذیل از او نقل شده است:

لو کان سالم حیا ما جعلتها شوری

الاستیعاب ج 2 ص 568، بتحقیق: علی محمد البجاوی، 2، نشر: دار الجیل- بیروت.

لو کان سالم حیا ما تخالجنی الشک فی تولیته علیکم أو فی تأمیره.

تأویل مختلف الحدیث ص 115؛ المحصول للرازی ج 4 ص 322؛

اگر سالم زنده بود شک وتردیدی راجع به سر پرست (خلیفه) قرار دادن او بر شما در من پیدا نمیشد.

لو أدرکت أبا عبیدة بن الجراح لولیته... ولو أدرکت معاذ بن جبل ثم ولیته... ولو أدرکت خالد بن الولید ثم ولیته.

اگر ابا عبیده جراح زنده بود او را سرپرست (خلیفه) شما قرار میدادم.... اگر معاذ بن جبل و یا خالد بن ولید زنده بود او را سرپرست (خلیفه) شما قرار میدادم.

عمر بن شبة النمیری البصری، تاریخ المدینة المنورة، ج2، ص61، ح1496

 

دستور قتل مخالفین در شورای عمر، مظهر دموکراسی یا دیکتاتوری !

تعدادی از علمای اهل سنت نقل کرده که عمر بن خطاب دستور داد که این شش نفر با همدیگر مشورت کنند و اگر کسی از آن‌ها بر خلاف دیگران نظر داد، گردن او را بزنید:

وقال (عمر بن الخطاب) للمقداد بن الأسود إذا وضعتمونی فی حفرتی فاجمع هؤلاء الرهط فی بیت حتى یختاروا رجلا منهم وقال لصهیب صل بالناس ثلاثة أیام وأدخل علیا وعثمان والزبیر وسعدا وعبد الرحمن بن عوف وطلحة إن قدم وأحضر عبد الله بن عمر ولا شیء له من الأمر وقم على رؤوسهم فإن اجتمع خمسة ورضوا رجلا وأبى واحد فاشدخ رأسه أو اضرب رأسه بالسیف وإن اتفق أربعة فرضوا رجلا منهم وأبى اثنان فاضرب رؤوسهما فإن رضی ثلاثة رجلا منهم وثلاثة رجلا منهم فحکموا عبد الله بن عمر فأی الفریقین حکم له فلیختاروا رجلا منهم فإن لم یرضوا بحکم عبد الله بن عمر فکونوا مع الذین فیهم عبد الرحمن بن عوف واقتلوا الباقین إن رغبوا عما اجتمع علیه الناس

تاریخ المدینة، ج 2 ص 82، نشر: دار الکتب العلمیة - بیروت

تاریخ الطبری ج 2 ص 581، نشر: دار الکتب العلمیة بیروت

الکامل فی التاریخ ج 2 ص 461، نشر: دار الکتب العلمیة - بیروت

عمر بن خطاب به مقداد بن أسود گفت: وقتی مرا داخل قبر گذاشتید، این 6 نفر را در یک خانه‌ای جمع کنید تا اینها یک نفر را از میان خودشان برای خلافت انتخاب کنند. به صُهیب هم گفت: تو 3 روز برای مردم نماز بخوان و علی و عثمان و زبیر و سعد بن أبی وقاص و عبد الرحمن بن عوف و طلحه ( اگر بود) را جمع کنید و عبد الله بن عمر (پسر مرا) هم حاضر شود (و او حق رأی ندارد) و با شمشیر، بالای سر این 6 نفر بایست. اگر 5 نفر اتفاق نظر داشتند و یک نفر را برای خلافت انتخاب کردند و نفر ششم با آنان مخالفت کرد، سر او را با شمشیر بشکافت (یا سرش را با شمشیر بزن). اگر 4 نفر اتفاق نظر داشتند و 2 نفر مخالفت کردند، سر آن 2 نفر را بزن و اگر 3 نفر روی یک نفر اتفاق نظر داشتند و 3 نفر دیگر روی یک نفر دیگر اتفاق نظر داشتند، عبد الله بن عمر حَکَم است و نظر هر کدام را قبول داشت، حُکْم همان است. اگر نظر عبد الله بن عمر را قبول نکردند، نظر آن گروهی مورد قبول است که عبد الرحمن بن عوف در آن گروه است و اگر بقیه مخالفت کردند، آنها را بکشید.

طبق این روایت، عمر بن خطاب دستور داد که فرزند عبد الله داور نهایی است و اگر افراد شورا به نتیجه نرسیدند، او داوری خواهد کرد. حال سؤال این است که عبد الله عمر که صلاحیت طلاق زن خود را ندارد چگونه داوری اساسی ترین مسائل جامعه اسلامی را عهده دار می شود؟!

ابن سعد متوفای 230هـ در کتاب الطبقات می‌نویسد:

عن إبراهیم قال: قال عمر من أَسْتَخْلِفُ؟ لَوْ کَانَ أَبُو عُبَیْدَةَ بنُ الْجَرَّاحِ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا أَمِیرَ المُؤْمِنِینَ فَأَیْنَ أَنْتَ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ بن عُمَرَ؟ فَقَالَ: قَاتَلَکَ اللَّهُ وَاللَّهِ مَا أَرَدْتَ اللَّهَ بِهَذَا أَسْتَخْلِفُ رَجُلاً لَیْسَ یُحْسِنُ یُطَلقُ امْرَأَتَهُ.

الطبقات الکبرى، ج3، ص343، نشر: دار صادر بیروت

جامع الأحادیث للسیوطی ج 13 ص 382،

تاریخ الخلفاء للسیوطی ج 1 ص 145، نشر: مطبعة السعادة - مصر

از ابراهیم نقل شده است که عمر گفت: من چه کسی را خلیفه کنم؟ اگر أبو عبیدة بن جراح بود، او را خلیفه می‌کردم. مردی به او گفت: ای امیر المومنین! چرا پسرت عبد الله را خلیفه نمی‌کنی؟ عمر گفت: خداوند تو را بکشد! (این چه حرفی است که می‌زنی؟!) به خدا قسم! خداوند را با این سخنت در نظر نگرفته‌ای. آیا مردی را خلیفه کنم که نمی‌تواند همسرش را طلاق بدهد؟!

نتیجه آن که:

امیرمؤمنان علیه السلام توسط خداوند انتخاب و توسط رسول خدا صلی الله علیه وآله معرفی شده است ؛ اما از آن طرف هیچ دلیلی برای اثبات مشروعیت خلافت خلفای سه گانه حتی در کتاب‌های اهل سنت وجود ندارد.

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایۀ علی بن أبی طالب علیه السلام.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

 

موفق باشید

گروه پاسخ به شبهات

مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج

از احوالات امروز

سلام.عیدتون مبارک.تولد اقا امام رضا علیه السلام مبارکتون باشه.امروز اقا یاسین رو از ساعت 20 دقیقه به 11 تا 20 دقیقه به 13 گذاشتم مهد.وقتی رفتم دنبالش خاله نسیبه که مربیشه اومد وگفت یاسین امروز خیلی پسر خوبی بود هر دفعه میومد می گفت خاله ببین گریه نمی کنم.

خدا را شکر.

نمی دونم امسال هم خادمای امام رضا علیه السلام میان اصفهان یا نه.من که خیلی دلم برا حرم اقا و زیارتش تنگ شده.

راستی یاسین به لحاظ ما ههای قمری در دهه کرامت به دنیا اومده.19 مهر 89 بود.

واکنش یاسین به اولین حضورش در مهد

سلام.امسال قراره یاسین رو ببرم مهد کودک.دیروز صبح از مهد تماس گرفتند که یاسین رو ببرم برای لباس.با هم رفتیم ولی لباس ها براش بزرگ بود .قرار شد دوباره براش بیارن.امروز صبح که بیرون کار داشتم تصمیم گرفتم یاسین رو ببرم مهد  و بعد خودم برم کارم رو انجام بدم .اخه باید عادت کنه.

ساعت 20 دقیقه به 12 بردمش.خیلی راحت خداحافظی کرد باهام رفت داخل اتاق.منم خوشحال بوسیدمش و رفتم.

یک ساعت و ده دقیقه بعدش برگشتم دنبالش.مربیشونا دیدم.تا سلام کردم گفت :چقدر بچتون به مهد علاقه داره.باخودم فکر کردم :وای باید لابد به زور ببرمش خونه.که دوباره مربی گفت:پیر منا دراورد بسکه گریه کرد.یه ربع اول بازی کرد و بعد وایساد فقط گریه کرد. و می گفت مامانم رو می خوام والان هم بردمش اشپزخونه خوراکیشا بخوره که اروم شده.برین ببینیدش.

رفتم اشپزخونه دیدم سر میز نشسته .تا منا دید پرید پایین .گفتم چرا گریه کردی مامان؟گفت میخواسم بیام مدسه.

گفتم من که مدرسه نرفتم عزیزم.

خلاصه با همه خداحافظی کردیم و اومدیم .این از اولین روزش .حالا تا فردا.امروز باید برم براش یه جایزه بخرم که فردا اگه گریه نکرد خاله مهدش بهش بده.

خیلی خب فعلا بای.

سفر نامه اقا یاسین در نیمه اول شهریور 92

یاسین در پارکی زیبا در فومن .این فرفره را هم منجیل براش خریدیم.یعنی رفته بودیم زیتون بخریم اقای فروشنده فرفره را داد دست یاسین و اخر کار حساب کرد.اینم یه جور روش کاسبیه!


یاسینم چرا  اومدی بیرون خطر ناکه مامان.اینجا را یادم نیس کجاس.میپرسم بهتون میگم.





یاسین در اولین رویارویی با دریا.کلی با بچه ها شن بازی کرد .بعد کم کم  بردیمش داخل آب .عکساش باشه برای بعد




یاسین در انتهای گردنه حیران.در راه اردبیل




این عکس هم مربوط میشه به بازاری در تبریز.البته اینجا پسر گلم تب داشت و اصلا سرحال نبود.



یاسین در حال رانندگی

اینجا هم مربوط میشه به ائل گلی تبریز.






سلام.این مطالب بخشی از مطالعات امروز منه.برای شما هم گذاشتم که اطلاعاتتون تکمیل بشه.فقط خواهشا کامل بخونید.


نمادهای فراماسونری به همراه عکس و توضیحات کامل
 

در ادامه سعی شده تمامی نمادهای فراماسونرها به همراه عکس و توضیحات کامل آورده شود. نمادگرایی یکی از شاخصه اصلی فراماسون هاست که شاید در بیشتر کارها و فعالیت های خودشان نمادگرایی را انجام میدهند.

 
نمونه ای از این نمادها آبلیسک – دست شیطان یا دست شاخدار – گونیا و پرگار – عدد ۶۶۶ – عدد ۱۳ و … میباشد که در ادامه به توضیح کامل آنها میپردازیم.

ماسون ها و عقاید شرک آمیز مصر باستان
۱. نقوش اهرام ٬ مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژهای ماسونی به چشم می خورد



۲. دعاهایی که ماسون ها می خوانند مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه از آنها استفاده می شده است . مثل: مَعَت نِب مِن آ٬ مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ٬ بزرگ است روح فراماسونری.



۳.یکی از نمادهایی که در فراماسونری بسیار کاربرد دارد نماد چشم جهان بین است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان می باشد



۴. علامت ستاره شش گوش



این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. نکته ی مهم این است که این تفکر تعادل عالم خلقت، متفاوت با دیدگاه اسلام است. در اسلام نیز مفهوم تعادل وجود دارد، اما در دیدگاه اسلامی، این تعادل مخلوق خداوند یکتاست. امّا در مکاتب شرک آمیز نامبرده، این تعادل را خدایان مختلفی با کمک هم ایجاد کرده اند. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است
نکته ی عجیبی که وجود دارد، این است که شیطان پرستان نیز علامت مذکور را قویترین علامت خود می دانند و از آن در مراسم شیطانی خود استفاده می نمایند. در کتاب « Web of Darkness : شبکه ی تاریکی » اثرSean Sellars (شیطان پرست معروف) در زیر این علامت نوشته شده است :
« این علامت، قوی ترین علامت در شیطان پرستی است. ستاره ی شش گوشه از شش ضلع، شش گوشه (زاویه) و شش مثلث کوچک درست شده است که معرّف عدد ۶۶۶ می باشد. » این عدد در بین مسیحیان و نیز شیطان پرستان عددی ویژه و خاص است و نشان دهنده ی دجال یا Antichristمی باشد. هدف اصلی شیطان پرستان و فراماسونها به حکومت رساندن Antichrist است؛ به همین دلیل است که ستاره ی شش گوش، بهترین و قوی ترین نمادشان محسوب می شود.در ادامه در کتاب نوشته شده است که حتی کلمه ی « hex » که در زبان انگلیسی به معنی نفرین و تلاش برای آسیب رساندن می باشد، از کلمه ی « HEXAGRAM : ستاره ی شش گوش » گرفته شده است. »

۵. افسانه ی ایزس (Isis) یا زن بیوه، نیز از دوران مصر باستان اقتباس شده است. فراماسونها اعتقاد دارند که تمام ماسونها فرزندان زن بیوه می باشند.



همان طور که ذکر خواهد شد در باور مصریان قدیم، Isis و Osiris الهه های مصر باستان بودند که در اثر ازدواج آنان تعادل طبیعت به وجود آمد.



بعد از مدتی Osiris مرد و خدای شهر های مردگان گشت. بدین ترتیب Isis بیوه شد.

۶. علامت آنخ

نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود. این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.



رواج تفکر فمینیستی در جهان نیز مشکوک بوده و احتمالاً توطئه ای از جانب ماسون ها می باشد. (فمینیسم دیدگاه تساوی حقوقی زن و مرد اسلام و سایر ادیان الهی را قبول ندارد و به بهانه ی احقاق حقوق زنان، در جهت اهداف استعماری قدم برمی دارد.)


۷. ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk):

این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.





و این تنها نمونه ای است از انواع Obelisk در سراسر جهان

شما میتوانید با جستجوی این کلمه در گوگل ایمیج عکس های بیشتری از آنرا ببینید!

۸.گونیا و پرگار(یکی از مهمترین و معروفترین علامات).



نشان فراماسونری، گونیا و پرگار
در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است.نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها می باشد.

۹.ستاره ی ۵ گوشه ی معکوس یا Baphomet.

نشان دهنده ی بز یا Goat می باشد. در بین شیطان پرستان، بز نماد شیطان است.



۱۰. دست شیطان یا دست شاخدار.

در تفکر ماسون ها و شیطان پرستان، شیطان شاخدار Cornuto است و با حرکت دست خود، شیطان را نمایش می دهند. در این علامت باید روی دست به طرف شما باشد و در نشان دادن با دست چپ انگشت شصت باید باز شود! ولی با دست راست شصت هم بسته است.



نماد دست شیطان یا دست ماسون نماد فراماسونری


۱۱.چلیپای شکسته (صلیب شکسته) یا Swastika:

علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.



نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های ماسونی هم کاربرد دارد.در شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در بالای آن علامت صلیب شکسته، و در وسط آن ستاره ی شش گوش مشاهده می گردد که این مطلب ارتباط نازیسم و صهیونیزم را نشان می دهد. (برخلاف ادعای جهان غرب). زیرا هم ستاره ی شش گوش و هم صلیب شکسته مورد تقدیس ماسون ها هستند. در واقع ریشه های نازیسم و یهودیت صهیونیستی یکی است و نه تنها این دو حرکت شوم هیچ تضادی با هم ندارند، بلکه در خدمت یکدیگر نیز قرار دارند. این مسأله خود شاهدی بر رد هولوکاست است. البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است. (ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که هیتلر نیز ماسون بوده است،اما تحرکات نظامی اش برخلاف مصالح فراماسونری بوده و منجر به مقابله ی بقیه ی ماسون ها با وی شده است).

۱۲. جمجمه و استخوان( Bones & Skull ).



۱۳. عدد ۶۶۶ نماد دجال یا ضد مسیح (Antichrist) یا شیطان.
گاهی به صورت FFF هم این عدد را نشان می دهند. چون حرف F، ششمین حرف انگلیسی است.



نمادهای عددی:

عدد ۹ : نه(۹) عدد الهام بخش دانشمندان و نویسندگان است. فیثاغورث الهه های ۹گانه را به سه قسمت به شرح زیر تقسیم کرده بود:
خداوندان علوم غریبه و مقدس:اورانی(Uranie) ، پولیم نی(Polymnie)، ملپومن(melpomene)
خداوندان علوم بشری یا صفا و پاکی :کالیوپ(Kalliope)،کیلو(Kilio) ،اوترپ(Euterpe)
خداوندان علوم عناصر و نباتات و حیوانات یا تعلیم:ترپسکیور(Trpsichore)، اراتو(Erato) ، تالی(Thalie).
طبیعت ۹ماه وقت لازم دارد تا نطفه را در شکم مادر به صورت یک کودک در آورد. در کلیسای مسیح سرود فرشتگان ۹ سرود است.بعضی ماسون ها معتقدند زنجیر اتحاد باید نه حلقه داشته باشد. عده ی استادانی که در جست و جوی حیرام بودند ۹ نفربود . تعدا ضربه های درجه استادی هم ۹ ضربه است.

۱۱و مضارب آن مثل ۲۲ و ۳۳! : این عدد (۱۱) مظهر سعی و تلاش و نماینده شدت است. در کتاب ودا امده است:“ای خدایانی که در آسمان یازده نفر،و در زمین یازده نفر، و در میان هوا به تعداد یازده نفر در سعادت جاوید به سر می برید، قربانی ما را قبول کنید.در ماسونری عرض حمایل استاد یازده سانتی متر است یعنی مجموع ستارگان پنج پر وشش پر. در جه ی سی و سوم (۳۳) ماسونری نیز حاصل ضرب در جات سه گانه اصلی بدوی در عدد یازده است. بعلاوه یازده جزو معدود اعدادی است که برعکسش میشود خودش و تغییری نمیتوان در آن ایجاد کرد!

۱۴.عدد۱۳ : عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است. در حالی که مسیحیان آن را نحس می دانند. فراماسون ها در بسیاری از نماد های خود، تعداد اجزاء را ۱۳ قرار می دهند. نکته: عدد ۱۳ برای مسلمان نحس نیست این عدد برای ایرانی ها نحس است که دلیل آن بعدا گفته میشود!

۱۵. عدد ۳۳ (مهمترین مضرب ۱۱)

همان طور که گفتیم در فراماسونری، صاحب درجه ی ۳۳ بالاترین قدرت را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در علامت مربوط به یک گروه ماسونی شهر (Memphis) آمریکا (که نام شهر باستانی Memphis مصر را برخود نهاده اند)، عدد ۳۳ بکار رفته است. سن مسیح(علیه السلام) نیز در زمان مرگ سی و سه سال بود.

چند مثال از نمادگرایی فراماسونرها از عدد ۳۳:

۱- در حادثه طبس که در اوایل عمر انقلاب اسلامی ایرا ن به وقوع پیوست نکته پنهانی نهفته است. یک سوال مهم پیش می آید که چرا از این همه نقطه در ایران کویرطبس انتخاب شد؟ در جواب این سوال اید بگوییم که اگر نگاه مختصری به جغرافیای این شهر بیندازیم در کمال تعجب خواهیم دید که طبس بر روی مدار ۳۳ درجه زمین قرار گرفته است.

۲- دو نفر از رئیس جمهور های آمریکا به نام های نیکد کلدمن و آبراهام ترور شدند نکته جالب در مورد این ترور اینست که یکی از آنها در سالن تئاتر برروی صندلی شماره ۳۳ ترور شد و دیگری در یکی از شهرهای دیگر آمریکا که آن هم بر روی مدار ۳۳ درجه زمین ترور شد

۳- جنگ ونبرد صهیونیست ها با لبنان در روز ۳۲ به پایان رسید اما آنها این جنگ را یک روز دیگر ادامه دادن وبا وجود دادن تلفات دوباره به روز سی وسوم کشیدند وجنگ لبنان معروف شد به جنگ ۳۳روزه لبنان.

۴ - بالاترین رتبه و درجه میان فراماسونرها این است که کسی به رتبه ۳۳ برسد اگر کسی به رتبه ۳۳ رسید فرمان ودستورش در همه رده ها قابل اجرا میباشد وباید اجرا بشود

۵-حکومت صدام حسین حاکم دیکتاتور عراقی که رئیس حزب بعث عراق در زمانه خود بود یکی از بارز ترین حکومت های دست نشانده ماسونی بود ونکته جالب اینکه سرنگونی این حکومت نیز به دست بزرگترین کشور ماسونی جهان آمریکا بود وطول عمر این حکومت ۳۳ سال بوده است.

۶-کشور اسرائیل در محل تلاقی مدار ۳۳ درجه زمین بنا شده است.

۷-در بررسی آرم ایالات متحده آمریکا خواهید دید که عقابی که درون این آرم است در هر بالش دارای ۳۳ پراست.
حرف خودم:
تو ایران خودمون هم ناخواسته یا خدای ناکرده عمدی در بعضی مکا نها این علایم به کار گرفته شده
.حواسمون جمع باشه

 
 

منبع : الوعدالصادق به نقل از فارس

یاسین در حال رانندگی

یاسین از این جا....



تا .....



مامان جان جلوتا نگاه کن ماشینا نزنی تو در و دیوار ،جیگرم.