پیغمبر(ص) از جبرئیل پرسید: آیا ملائکه، گریه و خنده هم دارند؟ گفت: آرى از سه کس از روى تعجب مىخندند و بر سه کس از ترحم و دلسوزى مىگریند.....سوم: از زنى که در زندگى، خود را از بیگانه نپوشیده پس از مرگ او را در قبر نهند و بدنش را بپوشانند که از دیده ها پنهان باشد؛ ملائکه خندند و گویند:
هنگامى که مورد رغبت بود او را نهان نکردید، اینک مستور کنید که
مورد نفرت و انزجار است...*
*منبع:مشکینى على ،تحریر المواعظ العددیة، ناشر الهادى، قم، سال 1424 ق، نوبت هشتم،ص
رهروان ولایت ـ چشم یکی از اعضای حساس بدن است که انسان برای مراقبت از آن حتّی به طور ناخودآگاه هم از آن حفاظت می کند. مثلا زمانی که چیزی به سوی چشم پرتاپ شود، هر فردی به طور غیر ارادی دستش را برای محافظت از چشمانش بالا می برد.
امّا مهم تر از حفاظت ظاهری، حفاظت باطنی چشم است، زیرا بوسیله این عضو حساس، دیدن صورت می گیرد، که این دیدن یا نگاه گاه فاسد است و گاهی هم سالم می باشد.
امیر المؤمنین علی(علیهالسلام) میفرماید: «آنکس که دیده بپوشد، کمتر تأسف میخورد و از هلاکت نیز ایمن میگردد.»[۱]
فرمایش مولا نشانگر این است که انسان باید نگاهش را از مواردی که موجب فساد می شود، بپوشاند تا هلاک نشود.
در دین مبین اسلام از مهمترین مواردی که برای دوری از گناه به مردان و زنان توصیه شده است، دوری از گناه و نگاه نکردن به نامحرم است.[۲]
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «تیر نگاه [حرام] مسموم است و از کمان شیطان پرتاب میشود. چه بسیار نگاه کوتاه که حسرت طولانى به بار آورده است.»[۳]
اگر کسی واقعا ایمنی باطنی چشمانش را می خواهد باید از نگاه به نامحرم و حرام، چشم پوشی کند تا از شر شیطان و مشکلاتش دور شود.
امّا فردی که نمی تواند جلوی نگاه حرام خود را بگیرد و به اصطلاح، عادت بر چشم چرانی دارد، حتما دچار بیماری روحی و روانی خواهد شد.
از نظر کلیه روانشناسان چشم چرانی یک نوع انحراف قلمداد می شود. این انحراف هرگاه در کسی به وجود آید قابل توقف نخواهد بود و هر لحظه بر میزان آن افزوده خواهد شد.
یک فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چرانی نمودن قانع نمی شود و این حالت کم کم در او یک حالت وحشیانه و حیوانی خاصی بوجود می آورد و رفته رفته او را به یک بیماری انحراف روانی دیگر به نام (evojuerism)مبتلا می سازد.
در این حال بیمار از تماشای بدن عریان و … لذت می برد و این مرحله مقدمه ی ایجاد سادیسم* است.[۴]
در کلامی امام علی (علیهالسلام) برای آرامش روحی و روانی افراد اینگونه فرمودند:
«النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً» (کسى که چشم خود را فرو بندد، دل خویش را راحت کرده و آسایش داده است).[۵]
————————————
پینوشت:
[۱]. «مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ قَلَّ أَسَفُهُ وَ أَمِنَ تَلَفَه»؛ تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص ۶۶۳، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
[۲]. قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ﴿۳۰﴾ وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ … ﴿۳۱﴾ قرآن کریم سوره نور
[۳]. «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۵، ص ۵۵۹، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق
[۴]. محمدباقر راستگو،برای چشمهایت ص۳۴، برهان تهران
[۵]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق و مصحح: رجائی، سید مهدی، ص ۶۶۳، دار الکتاب الإسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* سادیسم عبارت است از علاقه به آزار رساندن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، طوری که این آزار رساندن موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود.
به نقل از سایت www.jonbeshnet.ir
سئوال : اگر در حالیکه دارید با کسی حرف می زنید متوجه شوید کلاً حواسش به شما نیست و هیچ کلمه از حرفهای شما را نمی شنود و فقط دارد به شما نگاه می کند چه حالی به شما دست میدهد ؟
حالا هیچ حالی هم به شما دست ندهد و ناراحت نشوید آیا او دارد ادب را رعایت می کند ؟
چه چیزی باعث شده او در حالی که چهره اش به سوی شماست به شما هیچ توجهی نداشته باشد !؟
خلاصه یک چیزی هست که باعث این موضوع شده !
حالا در روابط انسانها با هم، چندان مهم نیست امّا در رابطه با خدا ـ مخصواً در نماز ـ این خیلی بد است که چهره انسان بسوی خدا باشد امّا هیچ هوش و حواسش به او نباشد( و « وجهش » به سوی او نباشد )
به سه مقدمه زیر توجه کنید ( تا به نتیجه مد نظرمان برسیم ! )
1- وجه قلب هر کس به سوی چیزی باشد به آن توجه می کند و از یاد او پر میشود
2- در طول روز به هرچیزی توجه حقیقی داشته باشیم هنگام نماز ( که خودش لحظه ای از لحظه های زندگی ماست ) هم یاد آن در ما هست و وقتی یاد چیزی که به آن توجه حقیقی داریم ( وجّهتُ وجهی ! ) در ما باشد ، جای یاد چیزی که از آن غافلیم را می گیرد ( که همان یاد خداست )
3- هر چیزی یاد خدا را از ما بگیرد خوب نیست ( میگوییم گناه ! )
نتیجه :
در طول روز به هرچه که یاد خدا را از ما بگیرد توجه بیش از آنچه لازم است مبذول داریم آن چیز می شود خار طریق سعادت و مانع قرب حق
چرا که نماز « قربان کلّ تقی » ( موجب تقرب هر باتقوا ) است و نماز فلاح و خیر العمل است و هر چیزی ما را از آن باز دارد « گناه »
فتبصّر