خاطرات یاسین
خاطرات یاسین

خاطرات یاسین

چهل اصل مهم در برقراری رابطه انسانی با کودکان

 1) لازمه کار با کودک داشتن صبر و حوصله فراوان و از کوره در نرفتن است.

2) لازمه  کار با کودک « خودشناسی » و « خودآگاهی »و شناختن احساسات و افکار و انتظارهای خود نسبت به کودک است :    « خود را بشناس »

3) لازمه کار با کودک خسته نشدن است،

اگر میخواهید از کارتان خسته نشوید ،باید عاشق کارتان باشید.                                                                                                            

4) لازمه کار با کودک دانا بودن به احوال کودک است.اگر میخواهید در کار با کودک « توانا » شوید، با مطالعه کتاب های تعلیم و تربیت کودک و روان شناسی کودک « دانا » شوید.

5) لازمه کار با کودک داشتن صداقت و صمیمیت است. «خودت باش» و نیز هماهنگی بین آنچه واقعاْ هستید (اصل صداقت)

6) لازمه کار با کودک داشتن ثبات عاطفی استو حالی به حالی نبودن!!(اصل ثبات عاطفی)

7) لازمه کار با کودک شناخت و درک کودک است، همان طور که هست( اصل پذیرش).زمانی کودکی پرسید آیا بزرگترها همه چیز را درباره کودکان میدانند؟»

8) هر کودکی را با دیگری مقایسه نکنید، بلکه با خودش مقایسه کنید و بدانید که به طور مطلق هیچ کودکی شبیه کودک دیگر نیست(توجه کردن به اصل فردیت و یا تفاوت ها و شباهت­های فردی).

9) در کار با کودک سعی نکنید نظریات خود را تحمیل کنید . اجازه دهید حالا که او میخواهد بازی کند یا کتابی برای خواندن انتخاب کند ، خود اسباب بازی و کتابش را انتخاب کند(اصل خود تصمیم گیری)

10) سعی کنید با ایجاد فضای اطمینان بخش و اعتمادآفرین ، رازدار و محرم اسرار کودک باشید.(اصل رازداری)

11) در کار کردن با کودکان سعی کنید مساوات و عدالت را رعایت کنید.چنانچه کودکی زیبا آفریده شده است و یا امتیاز دیگری برخوردار است ، اجازه ندهید این گونه امور احساساتتان را تحت تاثیر قرار دهد و تبعیض قائل شوید و به او توجه بیش از حد معمول ، ابراز دارید (اصل مهار احساسات)

12) هیچگاه به کودک نگویید : « حالا تو دیگر بچه نیستی !! » چون که او « بزرگ هم نیست!!» و بدین ترتیب با گفتن این جمله

در او ایجاد اضطراب می کنید.به جای همه این حرف ها بهتر است دلیل انجام دادن یا انجام ندادن را برایش توضیح دهید.

13) اگر کودکی کار نادرستی انجام داد، دلیل نادرستی آن کار را برایش توضیح دهید، نه بگویید: « دوستت ندارم » زیرا با این گفته در او ایجاد ناامنی و اضطراب می کنید.

14) در کار با کودکان، بهتر است اسامی کوچک آنها را به حافظه تان بسپارید و آن ها را با اسم کوچک، صدا کنید ( در مهدهای کودک).

15) د رتماس بین خود و کودک سعی کنید فضایی ایجاد نمایید که کودک بتواند آزادانه احساسات خود را بازگو کند.

16) هر فرصتی که دست دهد با کودک صحبت کنید و با او ارتباط عاطفی و کلامی برقرار کرده و تلاش کنید با فرهنگ لغات کودک آشنا شوید. کودکان سنین پایین را به خودتان بچسبانید یا بغل کنید تا گرمای بدن شما را حس کنند.

17) نسب به نیا­زها، خواست­ها، علاقه مندی­ها و مسایل و مشکلات کودک حساس باشید و اقدام مناسب به عمل آورید. برای مثال، راستی کتابی را که دنبالش بودی، پیدا کردی؟ راستی عروسکت را پیدا کردی؟

18) برای کاهش اضطراب و حفظ ثبات عاطفی در میان کودکان، بین والدین، مربیان و کلیه کسانی که با کودک سر و کار دارند بایستی هماهنگی وجود داشته باشد( اصل هماهنگی میان کلیه عاملان تربیتی).

19) در کار با کودک از تعصب و پیش داوری بپرهیزید و از « برچسب زدن » به کودکان خودداری کنید.

20) بهترین روش ایجاد، تقویت و تکرار رفتار مطلوب و مورد نظر، تشویق و مورد توجه قرار دادن آن رفتار است.

21) از تنبیه بدنی، سرزنش و خجالت دادن کودک جداٌ و قویاٌ خودداری کنید.

22) به پرسشهای کودکان در صورتی که پاسخ آنها را می­دانید، با صداقت و سادگی و کوتاه جواب دهید و در صورتی که نمی­دانید با شهامت بگوییدنمی­دانم» و بکوشید پاسخ درست را جویا شوید.

23) با هر کودکی مطابق « روحیه او باید رفتار کرد »، پس سعی کنید « روحیه » کودک را بشناسید.

24) کودک را حتی­المقدور در انجام کارهای مربوط به خودش مشارکت بدهید.

25) ما اگر میخواهیم بزرگسال را بشناسیم، ناگزیر هستیم که کودک را بشناسیم.

26) اندازه گیری و سنجش رشد و تغییرات کودک مشکل است، چرا که رشد کودک تدریجی است.

27) انتخاب و اجرای هرگونه روش تربیتی باید منطبق با نیازها و خواست های کودک و همچنین هماهنگ با ساختار شناختی و عاطفی او باشد.

28) الگو برداری، تقلید و « هانند سازی » یکی از مهمترین روشهای یادگیری کودک است.پس سعی کنید بهترین « سرمشق » و «الگو » برای کودکتان باشید و هر چه را که می­خواهید کودک بکند و یا نکند، خود بکنید و یا نکنید، برای مثال اگر می­خواهید « خواهش کردن »، « تشکر کردن » و « معذرت خواستن » را یاد بدهید، خودتان باید در عمل نشان دهید و پیشقدم شوید ( دو صد گفته، چو نیم کردار نیست ).

29) به سوالات خصوصی کودکان درباره خودتان و امور گوناگون به طور ساده، کوتاه و صادقانه جواب دهید.

30) تقاضای انجام کار از کودک را حتی­الامکان به صورت سوال مطرح کنید، برای مثال: « دوست داری در آوردن وسائل آشپزخانه به من کمک کنی؟ دلت میخواهد یک قصه شیرین برایت بگویم؟ می­خواهی با همدیگر به توالت برویم؟می­خواهی این صندلی را ببری توی اطاق؟ و یا .....»

31 ) بازی، زندگی کودک است. هرگاه که او را از بازی کردن منع می­کنید، او ر از زندگی کردن محروم می­سازید.بازی بهترین موقعیت برای بروز عواطف و اجتماعی شدن کودک است.

32) به صحبت­های کودک فعالانه گوش کنید و واکنش­های مناسب نشان دهید. به او آزادی کامل بدهید تا از هرکجا که دلش میخواهد صحبت کند.

33) با توجه به این که هوش مبتنی بر دو عامل وراثت و محیط است و آن را به قدرت انطباق و سازگاری با اوضاع و احوال جدید و قدرت یادگیری و آفرینندگی تعبیر کرده اند، به غنی کردن محیط فرهنگی بپردازید و بر عرصه­های تجربه کردن کودکان بیفزایید.

34) پیاژه می­گوید: « هروقت به کودکان چیزی را یاد می­دهند بی آن که او را در این امر شرکت دهند، او را در این امر شرکت دهند، او را از این که خودش موضوع را کشف کند، باز می­دارند و در نتیجه کار آموزش با شکست روبه­رو می­شود

35) ادوارد کلاپارد میگوید: « وقتی مربی حیوانات در کار دست آموزی حیوان موفق نمیشود، خود را خطاکار می­داند، در حالی که در تربیت کودکان، هر کس موفق نشود، گناه را به گردن کودک می­اندازد». واقعیت این است که در برخورد، با رفتار نادرست کودکان، باید مربیان آنها را گوشمالی داد نه کودکان را! شاید نتوان گفت که کودکی « بی­تربیت » است، بلکه باید گفت که او « بد تربیت » شده است

36) در رویارویی با هر کودکی ، « دانایی » ما و آگاهی از خصوصیات روانی، رفتاری، خانوادگی و اقتصادی او و جامعه اوست که به ما « توانایی » می­دهد، چرا که « توانا بود هر که دانا بود ».

37) اگر می­خواهید چیزی از وسائل کودک را بردارید باید از او اجازه بگیرید تا کودک احترام به مالکیت و استقلال دیگران را یاد بگیرد.

38) از لجبازی کردن، سربه­سر گذاشتن، یکی به دو کردن، گیر دادن و مشاجره با کودک خودداری کنید.

39) در صورت لزوم باید با مدرسه ، کتابخانه و دوستان کودک تماس بگیرید و ارتباط برقرار کنید.

40) یکی از اصول تربیتی کودک، شناساندن « واقعیت » به کودک است، نه کتمان و پنهان داشتن آنها. چرا که « گل­هایی که در گلخانه پرورش می­یابند، زود پرپر می­شوند».

پروفسور محمد سلطان زاده                            دکتر احمد به پژوه

استاد دانشگاه علوپزشکی شهید بهشتی        روان پزشک کودکان

متخصص کودکان ونوزادان

طی دوره بالینی عفونی از میوکلینیک آمریک

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد