خاطرات یاسین
خاطرات یاسین

خاطرات یاسین

گلشیفته فراهانی در فیلم جدید هالیوودی +تصاویر




گلشیفته فراهانی فرزند بهزاد فراهانی از بازیگران سرشناس سینمای ایران، پس از آنکه انحطاط اخلاقیش را با برهنگی و رقاصه گی در فیلم های متعددی به نمایش گذاشت، در آخرین گام سقوطش در گرداب مسائل غیر اخلاقی، پس از قبول نقش یک روسپی و توهین به هویت زنان افغانی، این بار نیز در نقش یه رقاصه زن عرب به هویت زنان عرب نیز توهین و بی هویتی خود را به نمایش گذاشته است.

 
گلشیفته فراهانی در فیلم “درست مثل یک زن” نقش یک زن مهاجر عرب را دارد. وی پس از جدایی از همسرش به دنبال کار مورد علاقه اش ” رقص عربی” می رود. فیلمی در ژانر موزیکال و درام به کارگردانی رشید بوچارب و بازی سینا میلر، گلشیفته فراهانی و بهار سومخ، ساخته مشترک فرانسه، امریکا و انگلستان در سال ۲۰۱۲ میلادی است.
گلشیفته فراهانی در فیلم جدید هالیوودی +تصاویر گلشیفته فراهانی در فیلم جدید هالیوودی +تصاویرفیلم جدید گلشیفته فراهانی به نام “درست مثل یک زن” در فصلِ آینده اکران خواهد شد.
گلشیفته فراهانی در فیلم جدید هالیوودی +تصاویربهزاد فراهانی نیز در واکنش به عملکرد دخترش به جای پاسخگو بودن با طفره رفتن از این موضوع گفته بود که من در این کشور زندگی می کنم ومسائل دخترم به من ارتباطی ندارد. نمی دانم چرا هر چه می گویم کسی حرف هایم را متوجه نمی شود.

گلشیفته فراهانی در فیلم جدید هالیوودی +تصاویر

منبع: ندای انقلاب

افت نماز


از شیخ رجبعلی خیاط نقل شده ‌است که:

  «شبی حوالی غروب از نزدیک مسجدی در اوایل خیابان سیروس تهران عبور می‌کردم - برای درک فضیلت نماز اول وقت - وارد شبستان مسجد شدم، دیدم شخصی مشغول اقامه نماز است و هاله‌ای از نور اطراف سر او را گرفته، پیش خود فکر کردم که بعد از نماز با او مأنوس شوم ببینم چه خصوصیاتی دارد که چنین حالتی در نماز برای او پدیدار است. پس از پایان نماز همراه او از مسجد خارج شدم. نزدیک در مسجد، وی با خادم مسجد بگو مگویی پیدا کرد و به او پرخاش کرد و به راه خود ادامه داد، پس از عصبانیت دیدم آن هاله نور از روی سرش محو شد!»
 
 "برگرفته از کتاب کیمیای محبت،‌ حجة الاسلام محمدی ری شهری،‌ با تصرف"

آشنایی با زندگی حاج اسماعیل دولابی


آن عارف بزرگ در اشاره اجمالی به سرگذشت سیر عرفانی خویش چنین می فرمود :

در ایام جوانی همراه پدرم به نجف اشرف مشرف شده بودم . در آن زمان به شدت تشنه علوم و معارف دینی بوده و با تمام وجود خواستار این بودم که در نجف بمانم و در حوضه تحصیل کنم ؛ ولی پدرم که مسن بود و جز من پسر دیگری که بتواند در کارها به او کمک کند نداشت ، با ماندنم در نجف موافق نبود . در حرم امیرالمؤمنین (ع) به حضرت التماس می کردم ترتیبی دهند که در نجف بمانم و درس بخوانم و آن قدر سینه ام را به ضریح حضرت فشار می دادم و می مالیدم که موهای سینه ام کنده و تمام سینه ام زخم شده بود . حالم به گونه ای بود که احتمال نمی دادم به ایران برگردم . به خود می گفتم یا در نجف می مانم و مشغول تحصیل می شوم و یا اگر مجبور به بازگشت شوم همین جا جان می دهم . می میرم .

با علماء نجف هم که مشکلم را درمیان گذاشتم تا مجوزی برای ماندم در نجف از آنها بگیرم به من گفتند که وظیفه تو این است که رضایت پدرت را تامین کنی و برای کمک به ایران بازگردی . در نتیجه نه التماس هایم به حضرت امیر کاری از پیش برد و نه متوسل شدنم به علماء مرا به خواسته ام رساند . تا اینکه با همان حال ملتهب همراه پدرم به کربلا مشرف شدیم . در حرم حضرت اباعبدالله (ع) در بالاسر ضریح حضرت همه چیز حل شد و هرچه را می خواستم به من عنایت کردند ، به طوری که هنگام مراجعت حتی جلوتر از پدرم بدون هرگونه ناراحتی به راه افتادم و به ایران بازگشتم . در ایران اولین کسانی که برای دیدن من به عنوان زائر عتبات، به منزل ما آمدند دو نفر آقا سید بودند . آنها را به اتاق راهنمائی کردم و خودم برای آوردن وسائل پذیرائی رفتم .

وقتی داشتم به اتاق بر می گشتم جلوی در اتاق پرده ها کنار رفت و حالت مکاشفه ای به من دست داد و در حالیکه سفره به دستم بود حدود بیست دقیقه در جای خود ثابت ماندم . دیدم بالای سر ضریح امام حسین (ع) هستم و به من حالی کردند که آنچه را می خواستی از حالا به بعد تحویل بگیر .

آن دو آقا سید هم با یکدیگر صحبت می کردند و می گفتند او در حال خلسه است . از همان جا شروع شد . آن اتاق شد بالای سر ضریح حضرت و تا سی سال عزاخانه اباعبدالله(ع) بود و اشخاصی که به آنجا می آمدند بی آنکه لازم باشد کسی ذکر مصییبت بکند می گرستند . در اثر عنایات حضرت ابا عبدالله(ع) کار به گونه ای بود که خیلی از بزرگان مثل مرحوم حاج ملا آقا جان ، مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی و مرحوم آیت الله شاه آبادی ، بدون اینکه من به دنبال آنها بروم و از آنها التماس و درخواست کنم ، با علاقه خودشان به آنجا می امدند . بعد از آن مکاشفه به ترتیب به چهار نفر برخوردم که مرا دست به دست به یکدیگر تحویل دادند .


اولین فرد آیت الله سید محمد شریف شیرازی بود . همراه او بودم تا اینکه مرحوم شد . وقتی جنازه او را به حضرت عبدالعظیم بردیم آیت الله شیخ محمد تقی بافقی آمد و بر او نماز خواند . من هم که دیدم شسخ هم ب عزیزم نماز خواند و هم از مرحوم شیرازی قشنگ تر است ، جذب او شدم ، به گونه ای که حتی همراه جنازه به قم نرفتم . خانه شیخ را پیدا کردم و از آن پس با شیخ محمد تقی بافقی مرتبط بودم تا اینکه او هم مرا تحویل آیت الله شیخ غلامعلی قمی ملقب به تنوماسی داد . من هم که او را قشنگ تر دیدم از آن پس همراه وی بودم . در همین ایام با آیت الله شاه آبادی هم آشنا و دوست شدم و با وی نیز ارتباط داشتم . تا اینکه بالاخره به نفر چهارم آیت الله شیخ محمد جواد انصاری همدانی که شخص و طریق بود برخوردم . او با سایرین متفاوت بود . چنین کسی از پوسته بشری خارج شده و آزاد است و هر ساعتی در جائی از عالم است . او دین ندارد و در وادی توحید به سر می برد . یک استوانه نور است که از عرش تا طبقات زمین امتداد دارد و نور همه اهل بیت (ع) در آن میله نور قابل وصول است .

اول اهل عبادت ، مسجد رفتن ، محراب ساختن و امام جماعت بردن بودم . بعد اهل توسل به اهل بیت علیهم السلام و گریه و عزاداری و اقامه مجالس ذکر اهل بیت(ع) شدم . تا اینکه در پایان به شخص برخوردمو به او دل دادم و از وادی توحید سر در آوردم . خداوند لطف فرمود و در هر یک از این کلاسها افراد برجسته و ممتاز آن کلاس را به من نشان داد ؛ ولی کاری کرد که هیچ جا متوقف نشدم ، بلکه تماشا کردم و بهره بردم و عبور کردم تا اینکه به وادی توحید رسیدم . در طول این دوران همیشه یکه شناس بودم و به هر کس که دل می دادم خودم و زندگی و خانواده ام را قربانی او می کردم تا اینکه خود او مرا به بعدی تحویل می داد و من که وی را بالاتر از قبلی می دیدم از آن پس دور او می گشتم . به هر تقدیر همهعنایاتی که به من شد از برکات امام حسین(ع) بود . از راه سایر ائمه هم می توان به مقصد رسید ، ولی راه امام حسین (ع) خیلی سریع انسان را به نتیجه می رساند . جون کشتی امام حسین(ع) در آسمان های غیب خیلی سریع راه می رود ، و هر کس در سیر معنوی خود حرکتش را از آن حضرت آغاز کند ، خیلی زود به مقصد می رسد .

بیشترین اهتمام آن عارفان گرانمایه در پرورش و رشد اخلاقی علاقمندان ، متوجه ایجاد تحول در نگرش آنها به هستی و زندگی ، به گونه ای که همه چیز را از منظر توحیدی و از مآی جمال الهی بنگرند و منعطف نمودن عشق و محبت آنان و متمرکز نمودن توجهشان به خدا و اولیای الهی ، به گونه ای که از هر چه جز این ، چه دنیوی و چه اخروی ، فارق گردند ، و نیز ایجاد حسن ظن و اعتماد به خدا و اولیای الهی ، و حاکم ساختن روحیه تسلیم و رضا بر انان بود . در محضر آن بزرگوار چنان روح رجاء و امیدواری به فضل الهی موج می زد که هر نومید و مایوس از نجات و فلاح را شور و نیرو می بخشید و به وادی کمال رهنمون و در طریق وصال رهسپار می ساخت .

گناه گناه است


گفته بود:عروسی که دران گناه باشد نمی ایم

گفته بودند:یک شب است ایرادی که ندارد-یک شب که هزار شب نمی شود

گفتم:مگر شما که هستید که گناه را برای  یک شب  حلال می کنید وبقیه روزها حرام است گناه گناه است

گفتم:دلیل جالبی نیست مگر دروغ-غیبت-زنا-شراب خواری-ظلم وووهمه اینها چقدر طول می کشد-کمتر از 30  دقیقه که نیست .گاها از زبان که خارج می شودابروی مسلمانی را می برد-پس گناه اتش است چه برای یک شب چه برای دقایقی -واین اتش را همان گناه برایتان محیا می کند وبدانید که یک شب بی خدا بودن یعنی چه

وباز گفتم:ان گاه که ابلیس قبح گناه را برایتان بشکند-میگه یک شبه و همین یک دقیقه است وشادی مگر مشکل دارد وزیاد به حرفهای اینا گوش نده واینها دلشون نمیخواد تو رو شاد ببینن  وهمش رو میگه تا تو را بسوی خودش ببره واگر یکبار برد بارهای بعدی بهتر بهش راه میدی وخودتم نمیدونی ودیگر اتش است واتش

14 تیر 92

تو این عکس که مربوط میشه به 14 تیر 92 آقا یاسین 2سال و هشت ماهه و طنین خانم 8 ماهه با هم سوار ماشین شدند.طنین خانم حسابی تعجب کرده بود وبعد از اینکه یاسین یه کم با ماشین راه رفت طنین خانم زد زیر گریه.الهی الهی....

طنین خانم نوه عموی مامان اقا یاسینه.خدا همه بچه ها را به مامان و باباشون ببخشه.


منزل ابدی


این خانه برای نفس کشیدن کمی تنگ است...

این جا دنیاست...

به بودن نمی ارزد... بیشتر به نبودنت بیاندیش   

                                                 .

 

برای منزل ابدیتون چه توشه ای جمع کردید؟

هر وقت خیلی ناراحتی به این فکر کن که ما و همه کسانی که دور وبرمون هستن تا صد سال دیگه کجا هستن؟پناه بر خدا.خدا عاقبتمونا ختم به خیر کنه آمین


بدون شرح

تصاویری از مراسم عقد کنان فرزاد حسنی و آزاده نامداری در حضور سید حسن خمینی


پس از حضور این زوج در جماران بعد از چند دقیقه ای مراسم عقد این دو مجری توانای تلویزیون آغاز شد؛  حاج سیدحسن خمینی وکالت آزاده نامداری را برعهده گرفت و حاج آقا رحمانی وکیل فرزاد حسنی شد تا این مراسم با شکوه ویژه ای انجام شود. بعد از جاری شدن خطبه عقد با لحن زیبا و روحانی حجت السلام سیدحسن خمینی، ایشان فرمودند: «انشالله که خداوند این ازدواج را برای این دو جوان امروز ما مبارک گرداند و درهای رحمت و خیر و برکت خود را به روی این خانواده تازه شکل گرفته باز کند. انشالله خداوند دل های این دو جوان را روز به روز به هم با محبت تر قرار دهد و صفا و صمیمیت را بزرگ ترین سرمایه زندگی آقا فرزاد و آزاده خانم نماید. انشالله خداوند محبت پیامبر (ص) و اهل بیتش را سرمایه همیشگی این خانواده گرداند و این ازدواج را باعث اتمام رحمت، اکمال نعمت و وسعت رزق قرار دهد. انشالله خداوند فرزند صالحی به ایشان عطا کند که نور چشم خود و خانواده هایشان باشد و سربازان خوبی برای امام زمان باشند. امیدوارم این ازدواج طولانی و همچنین زندگی توام با خلوص نصیب شان کند.»

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی



تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی

تصاویری از مراسم ازدواج آزاده نامداری و فرزاد حسنی در حضور حسن خمینی